تعصب نژادی | نویسنده: آلن آبل | مترجم: علیرضا درستکار – تورنتو
دانیل پنج ساله از راهرو عبور کرده و از کلاس مهد کودکش به یک اتاق ملاقات کوچک در مدرسه ای در مرکز مونترال می رود. در آنجا دکتر فرانسس آبود استاد رشته روانشناسی دانشگاه مک گیل و یکی از دانشجویانش منتظر او هستند. دکتر آلبود پرونده ای شامل چندین عکس را برای دانیل آورده تا به آنها نگاه کند. تصاویر نقاشی های ساده ای از پسران و دختران و مردان و زنان هستند که دو به دو در هر صفحه چیده شده اند. هر جفت عکس ها مشابه یکدیگرند و تنها تفاوت آنها در رنگ پوست و نوع مو می باشد. هر صفحه با یک سوال مرتبط است که دانشجوی کمک استاد آن را برای دختربچه می خواند. مثلاً: بعضی پسرها بدجنس هستند. وقتی از مدرسه به خانه می آیند و سگشان به استقبالشان می آید، آنها به سگشان لگد می زنند. کدام یکی از این پسرها بدجنس است؟ دانیل به عکس پسر با پوست قهوه ای اشاره می کند. این آزمایش با سوال هایی از این دست ادامه پیدا می کند: بعضی پسرها تمیزند… بعضی دخترها خوش قیافه نیستند… بعضی پسرها مهربانند… بعضی پسرها با ادبند… بعضی دخترها مزاحم بازی دیگران می شوند… بعضی مردها چیزهایی که دارند را با دیگران تقسیم نمی کنند. این افراد را نشان بده. پنج بار از هر شش بار دانیل که خود سفیدپوست است خصوصیات مثبت را به تصویر افراد سفیدپوست نسبت می دهد و پنج بار از هر شش بار افراد سیاه پوست را برای صفات منفی انتخاب می کند. می توان به آسانی گمان برد که این دختر کوچک به این دلیل این گونه پاسخ سوالات را می دهد که والدینش بذر تنفر را در او کاشته و یا اینکه در دنیایی نژادپرست زندگی می کند. شاید معلمش کوتاهی کرده و یا تلویزیون ذهن او را آلوده کرده. اما دکتر آبود معتقد است که دانیل به این دلیل تعصب نژادی دارد که در حال طی فرایند طبیعی رشد می باشد و اینکه تنها پنج سال دارد. مثل همه ما تبعیض نژادی هنگامی که نطفه او بسته شده در ذهن او ریشه دوانده است. پرفسور آبود می گوید تعصب نژادی ریشه بیولوژیکی دارد. این ادعایی بزرگ است که وی اعتبار علمی خود را روی آن گذاشته است. از سال 1975 تاکنون دکتر آبود بر تحقیقات تخصصی پیرامون آگاهی نژادی در دانشگاه مک گیل مشغول بوده است. وی هزاران کودک که در میان آنها بچه های سه ساله نیز به چشم می خورند را با کتاب های مصور و عکس مورد آزمایش قرار داده تا انگیزش تعصب نژادی که ممکن است مادرزادی باشد را اندازه گیری کرده تا شاید روزی برای آن درمانی بیابد. وی می گوید: «والدین می دانند هنگامی که با یک بچه دو ساله در خیابان راه می روند بچه ها به رنگ پوست مردم اطرافشان اشاره می کنند. مثلاً می گویند آن خانم سفیدپوشت یا سیاه پوست را ببین. در آن سن آنها فقط رنگ را می بینند.» در حدود سن چهار یا پنج سالگی بچه ها درمی یابند که رنگ پوست در هر فرد ثابت و غیرقابل تغییر است. کودکان در این سن خود را متعلق به یک گروه می دانند و افرادی را ترجیح می دهند که آنها را بعنوان هم گروه شناسایی کنند. برای آنها نشانه های بسیاری برای شناسایی اینکه چه کسی به چه گروهی تعلق دارد وجود دارد اما رنگ پوست ونوع مو مهمترین علایم هستند. در اینجاست که تعصب نژادی وارد می شود. دکتر آبود می گوید در سن پنج سالگی حدود 50 تا 60 درصد کودکان نسبت به افراد خارج از گروه خود احساس منفی و عدم اعتماد دارند. این بدین معنی نیست که گروه های دیگر را دوست ندارند، اما گروه خود را ترجیح می دهند. این حس از تنفر از دیگران ناشی نمی شود بلکه از شک و تردید نسبت به تفاوت ها می آید. دکتر آبود اضافه می کند که کودکان دارای مهارت کلامی برای بیان نگرش های نژادی خود نمی باشند و والدین که مراقبند تا مسائل نژادی را در منزل مطرح نکنند اغلب از اینکه بچه هایشان در آزمایش انجام شده روی آنها در گروه متعصب قرار گرفته اند متعجب می گردند. دکتر آبود به والدین می گوید که شما باعث این تعصب نژادی نیستید. پس آنها مدرسه را مقصر می شمارند. ولی پرفسور آبود معتقد است مدرسه نیز مقصر نمی باشد. در نهایت آنها آزمایش انجام شده را متهم می کنند. همه چیز در فرهنگ سیاسی و اجتماعی ما علیه نظر دکتر آبود است. داستان نویس و شاعر فرانسویی طاهربن جلون «در توضیح نژادپرستی برای دخترم» تاکید می کند که هیچکس نژاد پرست بدنیا نمی آید. اگر پدر و مادر و یا افراد دور و بر شما عقاید نژادپرستانه را به خورد شما ندهند، دلیلی وجود ندارد که شما نژاد پرست بشوید. روانشناس دانشگاه کانکوردیا دکتر ویلیام باکوسکی معتقد است که حق با فرانس آبود است. وی می گوید دکتر آبود نشان داده است بچه های متعلق به گروه سنی خاص صرف نظر از عقاید والدینشان دارای تعصب نژادی می باشند. تعصب راه ساده ای برای نگاه کردن به دنیا را جلوی پای شما می گذارد. زندگی پیچیده است و کودکان در ابتدای راه درک این پیچیدگی قرار دارند و نیاز به ساده سازی ضعف انسان است و این حقیقت در ذهن کودک به ترجیح دادن افراد گروه خود تبدیل می گردد. اگر دانیل کوچک به حرکت در مسیر عادی پیشرفت رشد ذهنی خود ادامه دهد، ترجیح او برای افرادی با رنگ پوست و نوع موهای خودش تا سن هفت سالگی ادامه خواهد یافت و بعد به صورت قابل توجهی تضعیف خواهد شد. دکتر آبود می گوید هشت سالگی سن منطق است. کودکان در آن سن از پوسته خودخواهی خویش به در می آیند و متوجه جنبه های دیگر می گردند. مثلاً سفیدپوستان ممکن است هم خوب باشند و هم بد. به همان نحو سیاه پوستان ممکن است آنگونه باشند. کودکانی که در پنج سالگی مورد آزمایش قرار گرفته اند و نژاد پرست تشخیص داده شده اند هنگامی که در سن نه سالگی دوباره مورد آزمایش قرار گرفته نشانه ای از نژادپرستی در آنها دیده نشد. پرفسور آنابس دویل استاد دانشگاه کونکوردیا که همکار قدیمی دکتر آبود است می گوید «سوالی که مطرح می شود این است که چرا بعضی از کودکان نژادپرست باقی می مانند. ما نیاز به این داریم که دریابیم برای برخی از کودکان چه اتفاقی می افتد که آنها نژادپرست باقی نمی مانند در حالیکه بعضی بچه ها تمایلات نژادیشان را حفظ می کنند.» بیست و پنج سال تحقیق به دکتر آبود آموخته که چه عواملی در پی ریزی شالوده تحمل دیگران موثر هستند و کدام یک موثر نیستند. او معتقد است باید به یاد داشته باشیم که ادغام ظاهری گروه های نژادی کارآمد نیست. ما فقط نباید به مخلوط کردن دانش آموزان از نژادهای مختلف در مدارس دلخوش کنیم. راه حل این است که آنها در یک کلاس قرار گرفته و در گروه های چند نژادی بصورت تنگاتنگ فعالیت های کلاسی را با یکدیگر انجام دهند. داشتن مجموعه ای از دوستان مورد اعتماد و احترام از نژادهای گوناگون آثار مثبتی در آینده کودک برجای می گذارد. در هر حال به بیش از یک دوست این چنینی نیاز است و این امر می بایست در سطح یادگیری واقعی و همکاری حقیقی انجام گیرد. وی می گوید تعصب نژادی را می توان تغییر داد ولی این تغییر باید همراه با پشتکار و بیان صریح باشد. ما باید مشخصاً درباره جهت گیری نژادی و راه کارهای مقابله با آن صحبت کنیم.
Recent Comments